دلیلی که چالش های خانوادگی بسیار متداول هستند ارتباطات عاطفی موجود بین اعضا خانواده است. ما به خانواده خود عشق می ورزیم و حاضریم هرکاری برای آنها انجام دهیم. اگرچه عاشق آنها هستیم اما همیشه آنها را دوست نداریم. ارتباطات عاطفی ما برروی روابط ما با اعضا خانواده اثر می گذارد که در برخی مواقع منجر به تجربه ی حس نادیده انگاری و بی توجهی می شود. زمانیکه این اتفاق رخ می دهد هیجانات ما بر روی تصمیمگیری های ما اثر می گذارند و منجر به بروز رفتارهای تکانشی و آزار دهنده در ما می شوند. مهم است که به خاطر داشته باشیم احساسات ما همیشه ارزشمند هستند.
بیشتر دعواهای خانوادگی به یک دلیل است: قدرت. اعضای خانواده بر سر کسب قدرت دعوا میکنند و از خاطر می برند که در هر نقشی که هستند جایگاه پرارزشی دارند. تفکر ما این است که اگر مشکلاتمان را مطرح کنیم نشانه ی ضعف و ناتوانی ماست. نکته ای که در نظر نمی گیریم این است که بهای این درگیری برای ما چه چیز هایی خواهد بود.
یادگیری چگونه هدایت کردن هیجانات مهم است تا بتوانیم احساسات خود را با عزیزان خود درمیان بگذاریم. اگر اینکار را نکنیم ممکن است مجبور شویم بهای بیشتری را پرداخت کنیم . قدم هایی را در این مقاله ذکر خواهیم کرد تا به شما برای تغییر نوع ارتباطتان با خانواده کمک کند و در نتیجه منجر به دستیابی شما به خواسته هایتان یعنی ساخت ارتباط مثبت، عشق و حمایت شود.
قدم اول: برعکس حس درونی خود عمل کنید
اگرچه حس شما همیشه ارزشمند است اما حس شما یک واقعیت نیست. حس ها دائما تغییر می کنند، اما واقعیت تغییر ناپذیر است. احساسات منجر به رفتارهای تکانشی در ما می شوند. اگر با حس تنهایی خود زندگی میکنید، احتمالا انتخابات بدی خواهید کرد که در حال حاضر حتی با عدم وجود شواهد مرتبط حس خوبی نسبت به آن ها دارید. بنابراین قبل از رسیدن به موقعیت با عضو پرچالش خانواده لحظه ای به این فکر کنید که میخواهید چه حسی را تجربه کنید. اگر مایل به تجربه کلافگی و پریشانی هستید و آماده بحث هستید یک نفس عمیق بکشید کمی منطق را چاشنی هیجانات خود کنید و به این فکر کنید که به چه شکلی می توانید متفاوت عمل کنید. تصمیم بگیرید که این بار به این مسئله می خندید و به بهترین نحو برای چالش پیش رو تلاش خواهید کرد. خشم را رها کنید. توقعات را کاهش دهید و در نهایت کاهش هیجاناتتان شما را غافلگیر خواهد کرد.
قدم دوم: پیگیر دلیل رفتار دیگران باشید
اغلب ما فقط درگیر نقطه نظر خودمان می شویم و زمانی را صرف درک دلیل حس طرف مقابل نمی کنیم.کاملا با فرد بدون صحبت و بحثی مخالفت می کنیم. اگر بتوانید دلیل این رفتار و حس را تجربه کنید، حتی اگر با آن موافق نباشید حس خواهید کرد که کنترل شرایط را در دست دارید.
قدم سوم: از روش مشخصی برای درست بحث کردن استفاده کنید.
احتمال اینکه تاکنون هیچوقت با خانواده خود درگیر نشده اید خیلی کم است. ما خیلی از مواجهه شدن می ترسیم بنابراین از آن اجتناب می کنیم و اینگونه تنش بیشتری ایجاد می کنیم. مواجهه شدن لزوما بد نیست چون به درک افراد از یکدیگر و تقویت روابط کمک میکند. شکل بحث کردن بسیار مهم است:
- زمان و مکان مشخصی را برای صحبت انتخاب کنید: با یکدیگر از قبل وقت ملاقات بگذارید و به آن متعهد بمانید.
- برروی موضوع مشخصی متمرکز شوید: بر روی موضوعی که قرار بود با یکدیگر بحث کنید متمرکز بمانید. موضوعات و مسائل قبل را مطرح نکنید.
- برچسب نزنید: درمقابل دیدگاه های متفاوت پذیرا باشید. از گفتن الفاظ بد یا تحقیر کردن طرفین خودداری کنید.
- از عبارت “من حس میکنم” استفاده کنید: اینگونه جمله را بگویید، زمانیکه اینکار را می کنید، من اینطوری حس می کنم. اینکار منجر به پیشگیری از حس سرزنش می شود و شما متوجه شوید تا چه حد عملکرد یک فرد بر احساسات شما اثر می گذارد.
اگر بتوانید این قدم ها را طی کنید، درگیری تبدیل به مکالمه می شود. آیا این همان چیزی نیست که همه ما می خواهیم؟
منبع مطلب
The Plan to Resolve Any Family Conflictwww.doctoroz.com